خطاهای ذهن
خطاهای ذهن چگونه باعث افسردگی میشوند.
دیدگاه شناختی یکی از مکاتب روانشناسی است که معتقد است افکار ما بر روی احساساتمان تآثیر میگذارد
و رفتارهای ما را شکل می دهد.
آرون بک بنیان گذار این مکتب معتقد است که افراد افسرده دیدگاه منفی به خود، محیط (دیگران، رویدادها) و آینده دارند.
دیدگاه منفی به خود باعث می شود فرد خود را بی ارزش و ناتوان بداند.
دیدگاه منفی درباره محیط باعث می شود که فرد دائما منتظر حوادث ناگوار محیطی باشد
و جهان را به صورت جهانی متخاصم و پرتوقع درک نماید.
همچنین دیدگاه منفی درباره آینده باعث می شود که فرد انتظار تجربه رنج و ناکامی های آتی را در ذهن خود پرورش دهد.
آرون بک همچنین به اهمیت تحریف های شناختی یا خطاهای منطقی،
که توسط افراد افسرده رخ می دهد در بروز افسردگی اشاره می نماید.
(خطاهای شناختی خطاهای ذهن هستند که باعث نتیجه گیری های اشتباه و در نتیجه تفکر منفی و آزار دهنده می شوند)
.خطاهای ذهن 1 تا 3
- استنباط دلبخواهی: استنباط دلبخواهی به نتیجه گیری اشاره دارد،
که شواهد ناچیزی برای حمایت از آن وجود دارد یا اصلا شواهدی در این زمینه وجود ندارد.
به زبان ساده یعنی استنباط میکنم چون دلم میخواهد وگرنه دلیلی وجود ندارد. - استدلال احساسی: استدلال یا استنباط بر اساس احساس است.
تنها دلیلی که فرد برای پذیرفتن مسئله ای (که معمولا تلخ هم هست) دارد حس است.
مثلا فردی می گوید همسرم به من علاقه ندارد چون حس می کنم.
در واقع فرد حس خود را معتبر ترین منبع می داند در صورتیکه حس انسان پراز خطاست و منبع موثقی نیست. - تعمیم مفرط: در این حالت فرد بر اساس یک تجربه منفرد به یک نتیجه گیری کلی درباره امور، رویدادها
و حتی ارزش و توانایی های خود می زند.
برای مثال چون در یک موقعیت خاص شکست خورده است خود را فردی بی ارزش و ناتوان می داند.
.خطاهای ذهن 4 تا 6
- شخصی سازی: فرد خود را مسئول همه حوادث، همه مشکلات
و رفتار انسانها می داند و بخاطرش خود را سرزنش می کند.
مثلا اگر کسی ناراحت باشد او بدون چون و چرا خود را مسئول میداند. - بزرگ نمایی و کوچک نمایی: در این حالت فرد رویدادهای ناگوار را بزرگ می بیند و بزرگ نمایی میکند
و رویدادهای خوب را کوچک می بیند و کوچک نمایی می کند. - ذهن خوانی: فرد بدون شواهد کافی ادعا می کند که میداند در ذهن افراد چه می گذرد.
مثلا میگوید دوستم با من سرد رفتار کرد چون از من خوشش نمی آید و می خواهد ارتباطش را قطع کند.
.
خطاهای ذهن 7 تا 9
- پیش گویی: فرد رویدادها را پیش بینی میکند و البته منفی پیش بینی میکند.
مثلا درامتحان شکست می خورم. - فاجعه سازی: فرد هر اتفاقی که برایش رخ میدهد را به فاجعه بار ترین وضع ممکن تفسیر می کند.
مثلا همسرم از من ناراحت شد و این بدترین اتفاق ممکن بود که میتوانست رخ دهد. - تفکر دو قطبی یا همه یا هیچ: به وقایع پیرامون یا انسانها با دید همه یا هیچ، صفر و صد نگریستن.
مثلا بهترین شغل ممکن را میخواهم وگرنه ترجیح میدهم کار نکنم.
. خطاهای ذهن 10 تا 12
- چه میشود اگر: فرد دائم از خود سوال میکند
چه میشود؟
اگر چنین اتفاقی بیفتد؟
و با هیچ جوابی راضی نمی شود.
مثلا چه می شود اگر از امتحان رد شوم؟
چه میشود اگر از اضطراب غش کنم؟ - تآسف گرایی یا کشکول ای کاش: فرد به جای تمرکز بر زمان حال دائم،
به گذشته می اندیشد که ای کاش چنین و چنان عمل می کردم.
یا ای کاش بتوانم چنین و چنان عمل کنم.
مثلا، ای کاش شغل بهتری داشتم.
ای کاش فلان اشتباه را نکرده بودم. - باید اندیشی: فرد بجای اینکه انسانها و رویدادها را بر اساس چیزی که هستند ارزیابی کند
و نتیجه گیری کند بر پایه آن چیزی که باید تفسیر میکند.
مثل باید همه کارشان را دقیق انجام دهند.
. خطاهای ذهن 13 تا 15
- برچسب زنی: یک ویژگی منفی کلی را به خود یا دیگران نسبت دادن،
مثل اینکه من دوست داشتنی نیستم یا او بی لیاقت است. - دید تونلی: فرد فقط بر جنبه های منفی متمرکز می شود و چشمانش فقط یک تونل سیاه را میبیند.
به عبارت دیگر دید فقط مستقیم است نه همه جانبه.
مثل فردی که فقط سختی های شغلش را می بیند و درامد خوبش را نمیبیند. - همیشه پشیمان بودن: تمرکز و اشتغال ذهنی فرد بر این است که میتوانستم بهتر از اینها عمل کنم
یا اینکه از انجام هر کاری پشیمان است.
. خطای ذهن 16
- مقایسه های غیر منصفانه: تفسیر اتفاقات بر اساس استانداردهایی که واقع بینانه نیستند.
قیاس های نادرست.
مثل اینکه فرد خود را با کسی قیاس کند که هیچ شباهتی به او ندارد.
تصور کنید ذهن فردی درگیر این خطاها باشد، چه اتفاقی میفتد؟
فشاری که این افکار به ذهن وارد میکند میتواند فرد را به سمت افسردگی سوق دهد.
فردی که درگیر چنین خطاهایی است قطعا ذهن آرامی نخواهد داشت.
هر کدام از ما ممکن است برای لحظه کوتاهی درگیر این افکار شویم
اما اگر این مدل فکری ما شود یا به عبارت دیگر الگوی غالب تفکر ما شود در خطر ابتلا به افسردگی قرار داریم
چون طبیعتا ذهن تحمل این حجم از فشار را ندارد.
یک روانشناس متخصص با تکنیک های اصلاح تفکر به افراد کمک میکند
تا خطاهای شناختی خود را بشناسد و آنها را برطرف کند.
هر چند در این مسیر همکاری مراجع شرط درمان است.
اما نکته قابل ذکر این است که خطاهای ذهن یکی از دلایل ابتلا به افسردگی است
و ممکن است فردی تنها به این دلیل مبتلا شده باشد،
اما فرد دیگری افسردگی را به دلایل دیگر، یا بیشتری تجربه کند.
بسیار عالی و دقیق بود، برام جالب بود اخرش نوشتین فکرشو بکنید اگه این مدل فکرکردنها وارد ذهن بشه ذهن کم میاره، اره دقیقا درسته چون من از زمانیکه یاد دارم اینچنین بودم و همیشه در یک رنج و عذاب همیشگی بودم و الان چندساله دارم با افسردگی مبارزه میکنم اما متاسفانه چون درمانگر خوبی نداشتم هرکدوم یک برچسبی بهم میزدن تا اخر سر یک ادم بسیار باسواد تشخیص افسردگی داد و با راهنماییهاش و داروها خداروشکر خیلی بهتر شدم، شاید باورتون نشه اما تا چند مدت پیش خداشاهد حتی یک روز خوش در زندگیم به یاد ندارم چون همیشه دنبال منفی بافی و ترسهای ساختگی و بیخود بودم، البته الان میتونم بگم ساختگی و بیخود وگرنه قبلا باور داشتم که همونها درسته و با شناخت درمانی و اصلاح افکارم و واقع بینی تونستم با کمک دارو به سطحی از زندگی برسم که الان واقعا خیلی راحت شده ام و میتونم از لحظه لحظه عمرم لذت ببرم حتی از سختیهاش، چون وقتی باور داشته باشی که سختی جزیی جدانشدنی از زندگیه به ارامش میرسی، خلاصه شما خیلی گلین، دمتون گرم، دم همه روانشناسها و روانپزشکا گرم
سلام دوست عزیز
ممنون از لطف شما. خوشحالم که حالتون خوبه و از زندگى لذت میبرید. امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید.