مقدمه
احتمالا برای شما هم پیش آمده که با شخصی آشنا شده اید
(دوست، همسایه، یک تازه وارد به فامیل و یا حتی آشنایی برای ازدواج)
که در برخوردهای اولیه بسیار عالی به نظرتان رسیده و یا حتی مدتی طولانی تر او را مطلوب دیده اید
اما پس از مدتی به طرز عجیبی فرد شما را شگفت زده و ناامید کرده. طوری که مستأصل شده اید
و این احساس به شما دست داده که واقعا افراد را نمی توان شناخت.
این مسئله تأثیر بسیار زیادی بر رفتار افراد در روابط بین فردی و اجتماعی شان دارد.
گاهی ما از ترس اینکه دوباره فریب ظاهر افراد را نخوریم تنهایی را ترجیح می دهیم و قید روابط جدید را می زنیم،
حتی ممکن است طوری رفتار کنیم که افراد را از خود دور کنیم.
بنابراین ما به طریقه شناخت افراد نیاز داریم چون به ارتباط نیاز داریم.
یکی از راههای شناختن افراد توجه به این نکته است که جنبه های متفاوت شخصیت را بشناسیم.
شخصیت افراد را می توان به دو جنبه تقسیم کرد:
- شخصیت اجتماعی: همان جنبه ای که در اجتماعات و جمع های گوناگون از افراد می بینیم که معمولا بسیار موجه هم هست.
- شخصیت درونی: جنبه ای از شخصیت که صفات واقعی افراد را به ما نشان می دهد و به آسانی قابل دیدن نیست.
شخصیت اجتماعی جنبه اصلی شخصیت افراد نیست.
ما اغلب با شخصیت اجتماعی افراد سر و کار داریم و در ابتدا با این جنبه از شخصیت آنها برخورد میکنیم،
در صورتیکه این جنبه اصلی شخصیت افراد نیست.
همه ما در موقعیت های اجتماعی (اعم از موقعیتهای دوستانه و جمع های کوچک
یا موقعیتهای گسترده تر یا رسمی تر مثل جلسات کاری یا اداره)
یک جنبه فیلتر شده از شخصیتمان را بروز می دهیم که مناسب آن جمع است.
جنبه ای که بسیار سطحی است و خیلی از صفات اخلاقی ما بروز پیدا نمی کنند
در واقع نیازی به بروز نیست یا فرصت بروز آن در آن جمع پیش نمی آید.
به همین دیدارها برای شناخت اکتفا میکنند
اما نکته قابل تأمل اینجاست که افراد به همین دیدارها برای شناخت اکتفا میکنند
طوری که بارها شنیده و دیده ایم که می گویند آدم بسیار مودب و متشخصی است.
یا آدم کم حرفی است یا فرد شیک پوش یا مهربان و خوش برخوردی است.
در واقع افراد دقت نمی کنند که او در این موقعیت غیر از این نمیتوانست باشد،
چون آن موقعیت رفتاری غیر از این ایجاب نمی کرد و اکثر افراد در چنین موقعیتی رفتار مشابهی از خود نشان می دهند
یا حتی به این نکته هم دقت نمی کنند که آن موقعیت کوتاه بود و فرصت کافی برای شناخت افراد بدست نمی آمد.
ما فقط فکر می کنیم آنها را شناخته ایم!!!
خلاصه اینکه ما به شناخت اجتماعی که به هیچ وجه معرف شخصیت واقعی افراد نیست بسنده می کنیم
و طبق آن در باره افراد نتیجه گیری می کنیم و فکر می کنیم آنها را شناخته ایم.
حتی گاهی برای شناخت فقط و فقط چنین فرصتهایی ایجاد می کنیم.
مثلا آقا و خانومی که قصد آشنایی برای ازدواج دارند همه قرارهای خود را در کافی شاپ میگذارند با تایم محدود.
مثلا هفته ای یک یا دو بار در یک رستوران یا کافی شاپ همدیگر را می بینند و قطعا با تایم دو الی سه یا چهار ساعت.
خب طبیعتا این فضای شیک و البته یکنواخت تا حدودی رفتار یکسان و خاصی را بر می انگیزد.
شناخت واقعی و درست با دست یافتن به جنبه هایی از شخصیت درونی افراد تا حدود نسبتا خوبی (چون معمولا شناخت کامل به سختی به دست می آید) ممکن می شود.
اما شخصیت درونی افراد را چطور می توان شناخت؟
شخصیت درونی افراد در موقعیتهای چالش برانگیزو بحرانی قابل دیدن است.
افراد در مواقعی که احساس خطر می کنند شخصیت واقعی خود را بروز می دهند،
همچنین در مواقعی که پای منافع آنها در میان است یا مواقعی که نیازهایشان براورده نمی شود.
به همین دلیل است که می گویند برای شناخت افراد با آنها همسفر شو، چون در سفر موقعیتهای چالش بر انگیز زیادی وجود دارد.
همچنین برای شناخت کامل و درست افراد زمان لازم است
زیرا قطعا در گذر زمان موقعیتهای چالش برانگیز بوجود خواهد آمد که جنبه های مختلف شخصیت افراد را دید.
رفتار افراد را معرف شخصیت واقعی آنها نیست!
نکته مهم دیگر که اغلب به آن توجه نمی شود و بسیار مهم است
این است که رفتار افراد را معرف شخصیت واقعی آنها بدانیم.
فرض کنید فردی را در بانک می بینید که در حال بلند صحبت کردن و پرخاشگری است،
آیا نتیجه میگیرید که او فرد عصبی و پرخاشگری است؟
اکثر افراد اورا شخصیتی پرخاشگر قلمداد می کنند که ادب و نزاکت را در یک مکان عمومی رعایت نکرده است
و احتمال کمی وجود دارد که رفتار او را به عوامل دیگری
مثل تعلل کردن کارمند بانک، بد حسابی صاحب چک و عواملی اینچنین ربط دهند،
البته منظور این نیست که کار فرد درست بوده و هیچ ایرادی به او وارد نیست در اینکه برخوردش درست نبوده شکی نیست
اما موضوع این است که این یک رفتار معرف شخصیت واقعی او نیست و عوامل زیادی باعث بروز این رفتار او شده اند.
یک فرد آرام هم می تواند در شرایط و موقعیت خاصی پرخاشگر شود.
بنابراین باید میانگین رفتار را در نظر بگیریم که بتوانیم آن را به ساختار شخصیت افراد نسبت دهیم.
رفتاری که در اکثر مواقع تکرار می شود معرف شخصیت است.
همچنین در شرایط و محیطهای متفاوت و با توجه به زمینه ای که رفتار در آن رخ داده باید نتیجه گیری کرد
که نتیجه معتبر و قابل استنادی حاصل شود.
مطالب ذکر شده برای شناخت واقعی افراد در سه موضوع زیرخلاصه می شوند:
- شخصیت اجتماعی افراد شناخت کافی به ما نمی دهد و معرف واقعی شخصیت نیست و نباید به آن استناد کرد.
- شخصیت درونی افراد معرف واقعی شخصیت آنهاست که فقط در مواقع خاص و بحرانی
(مثل مواقعی که منافع افراد به خطر می افتد یا مواقعی که احساس خطر یا نیاز می کنند) آن را بروز می دهند.
برای شناخت واقعی باید به این جنبه از شخصیت استناد کرد. - رفتار افراد معرف ساختار شخصیت آنها نیست.
برای معتبر بودن و قابل استناد بودن رفتار باید به فراوانی (تعداد وقوع رفتار،تکرار رفتار) و زمینه ای که رفتار در آن رخ داده توجه داشت.
با سواد و متخصص و مهربان