افکار منفی را میتوان به میلههای زندان تشبیه کرد. هر چقدر که این افکار قویتر باشد، مثل این میماند که ما دنیای اطرافمان را از پشت میلههای زندان تماشا میکنیم. در این شرایط همه جهان برای ما منفی و سیاه میشود. این افکار اجازه نمیدهد ما با دیدن زیباییها شاد زندگی کنیم و برای دستیابی به موفقیت انگیزه داشته باشیم. این ذهنیت سلامت جسمی و روانی ما را به خطر میاندازد و بر روی روابط خانوادگی، اجتماعی، مسائل شغلی و حال درونمان اثر منفی میگذارد. گاهی این میلهها به قدری محکم میشوند که نمیتوان به تنهایی آنها را کنار زد در این شرایط ضرورت کمک گرفتن از مشاوره روانشناسی به چشم میخورد. آگاهی ازعلتهای شکلگیری این افکار منفی و کمک گرفتن از تکنیکهایی برای رهایی از این میلهها به ما تا حد زیادی کمک میکنه که ک سیاهیهای افکار خود را کنار بزنیم و رنگ سفید بر روی آنها بپاشیم.
افکار منفی چیست؟
افکار منفی بخشی از ذهنیت و تفکراتی میباشد که دائماً در ذهن ما تکرار میشود. این نشخوار فکری به ما اجازه نمیدهد خوبیها و زیباییها را درک کنیم. شاید برای همه ما پیش آمده باشد که گاهی علی رغم اینکه همه مسائل به خوبی پیش میرود و حال اطرافیان ما خوب است، ما حال خوشی نداریم، دائم در حال غر زدن هستیم و نمیتوانیم از لحظات خود لذت ببریم. این افکار ممکن است گاهی به واسطه شرایطی پیش بیایند و گذرا باشند و در مقابل گاهی به قدری میتوانند طولانی شوند که در ذهن ما جا خوش کنند.
علت و ریشه افکار منفی
سوالی که وجود دارد این است که اصلاً این افکار منفی از کجا به وجود میآیند؟ چه میشود که ما فکر بد میکنیم؟ چه اتفاقی میافتد که نمیتوانیم از لحظات خوب و خوشایند لذت ببریم؟ چرا وقتی همه چیز خوب است از داشتن حال خوب محروم هستیم؟ در ادامه به برخی از مهمترین این علتها میپردازیم:
پشیمانی از اتفاقات گذشته
اتفاقاتی که در گذشته رخ داده است میتواند یکی از دلایل شکلگیری افکار منفی در ذهن ما باشد. هجوم این افکار منفی که نکند این اتفاقات دوباره تکرار شود باعث نگرانی و ترس ما شده و نمیگذارد از زندگی در حال لذت ببریم.
اضطراب
احساس اضطراب و استرس در زندگی روزمره انرژی بسیاری را در طول روز از ما میگیرد. اگر نتوانیم ریشه اضطراب را پیدا کرده و آن را کنترل کنیم به قدری شدید میشود که باعث آزار روحیمان میشود.
ترس از آینده
ترسهای غیرمنطقی از آینده یکی از دلایل اصلی شکلگیری افکار منفی میشود. زمانی که دائماً نگران هستیم چه قرار است پیش بیاید؟ فرصتها را از دست دادهایم و آینده خوبی در انتظارمان نیست.
اختلال افسردگی
افسردگی باعث میشود که فرد دائم خودش را سرزنش کند و تمامی اتفاقات ناخوشایند را تقصیر خود بداند. فرد افسرده برای خودش باید و نبایدهای صفر و صدی مشخص میکند. برای مثال من باید بتوانم همه را راضی کنم. باید بهترین باشم. افرادی که به افسردگی مبتلا هستند تمامی معایب و بدیها را بزرگ میبینند و هر احساس خوبی را در خود کوچک میشمارند.
باورهای مخرب در این افراد بسیار قوی میباشد. برای مثال آنها فکر میکنند آدم ناتوان و بیارزشی هستند و توانایی تغییر این شرایط را ندارند. افراد افسرده به اصطلاح، همیشه نیمه خالی لیوان را میبینند و روی نکات منفی پافشاری میکنند. آنها در بیشتر شرایط همه چیز را در حد عالی و تمام و کمال میخواهند که اگر از عهده کاری بر نیایند خودشان را سرزنش کنند.
وسواس فکری و نشخوار باعث میشود فرد افسرده در ذهنش دائم در حال تجزیه تحلیل و جنگ با خودش باش.د به همین دلیل آرامش ذهنی ندارد. شخص افسرده با پیش داوری قبل از ورود به هر اتفاقی خودش را یک شکست خورده کامل میبیند و مبالغ آمیز از احساسات منفی خود صحبت میکند. این افراد مشکلات را بزرگ جلوه میدهند و به تمام موارد دیگر تعمیم میدهند. برای مثال اگر یک بار در یک کاری موفق نباشند این باور در آنها شکل میگیرد که برای هیچ کاری خوب نیستند و من همیشه شکست میخورم.
رهایی از افکار منفی
رهایی از افکار منفی به این صورت نمیباشد که ما یک روز صبح تصمیم بگیریم دیگر فکر منفی نداشته باشیم و بتوانیم در این راه موفق شویم. برای رهایی از این افکار باید در قدم اول آگاهی خود را بالا ببریم و با کمک گرفتن از تکنیکهای علمی در این مسیر قدم برداریم. داشتن استمرار و تمرین نقش کلیدی در موفقیت ما برای رهایی از افکار منفی دارد. این روند نیازمند زمان و تغییر میباشد ما نباید از خودمان انتظار داشته باشیم یک شبه اصلاح شویم همچنین در طول این مسیر کمک گرفتن از یک روانشناس متخصص راه را برای ما هموارتر میکند
-
افکار منفی را شناسایی کنید.
افکار منفی خود را شناسایی کنید تا در زمانی که مانع انجام کاری در شما شد بتوانید به راحتی تشخیص دهید. نوشتن به شما در این زمینه بسیار کمک میکند. زمانی که شما واگویههای منفی خود را بر روی کاغذ میآورید بعد از گذشت مدتی متوجه میشوید یک الگوی تکراری و مشترک بین این افکار وجود دارد. این کار باعث میشود هم افکار را به راحتی شناسایی کنید هم متوجه شوید در چه شرایطی بیشتر بروز پیدا میکنند. با شناسایی این افکار یک قدم به غلبه آنها نزدیکتر شدهاید.
-
جایگزینی افکار مثبت
بعد از شناسایی افکار منفی میتوانید به جای غرق شدن در آنها افکار مثبت را جایگزین کنید و با سوال کردن از خود افکار منفی را به چالش بکشید.
-
تقویت خودآگاهی
افکار منفی عموماً از ابهامات و تردید نشات میگیرند هرچه شما بیشتر تلاش کنید که با خودآگاهی به ابهامات پاسخ دهید از افکار مخرب دورتر میشوید.
-
پرهیز از نادیده گرفتن افکار
هیچ وقت برای فرار از افکار منفی سعی نکنید فکر کردن را کنار بگذارید. فکر کردن باعث فعال بودن ذهن میشود.
-
نوشتن افکار منفی
در طول روز یک تایم مشخصی را انتخاب کنید که بتوانید افکار منفی را یادداشت کنید. این کار به شما کمک میکند در طول روز اگر این افکار به سراغتان آمد به خودتان بگویید در زمان مشخص به آن فکر میکنم و آن را مینویسم.
-
خواب کافی و تنظیم روتین خواب
خواب کافی و در زمان مناسب برای سلامت جسمانی و روانی ضرورت دارد. افراد با خواب خوب و کافی میتوانند تا حد زیادی بر احساسات و افکار خود مدیریت داشته باشند.
-
پرهیز از کمال طلبی
تله معیار سرسختانه یا همان کمال گرایی باعث میشود افراد سطح توقع بالایی از خود داشته باشند. به همین دلیل آنها به خودشان اجازه اشتباه نمیدهند و با کوچکترین شکست بهم میریزند. همچنین افکار منفی و ترس از شکست باعث میشود در تمام طول روز ذهنشان درگیر باشد.
-
مدیتیشن و ریلکسیشن
کمک گرفتن از روشهای آرامسازی بدن به وسیله تنفس عمیق به شما بسیار کمک میکنند تا در هنگام افکار منفی با تنفس صحیح ضربان قلب خود را مدیریت کنید و از این افکار رهایی پیدا کنید.
مقابله با افکار منفی
- تماشای اخبار متوقف کنید یا به حداقل برسانید.
- زمانی را برای شکرگزاری اختصاص دهید.
- از ورزشهایی مانند یوگا کمک بگیرید.
- برای خودتان عادتهای جدید ایجاد کنید.
- رژیم غذایی سالم بگیرید.
- با خودتان دوست و مهربان باشید.
- از کتابهای خودآموز در این زمینه کمک بگیرید.
- به یک روانشناس متخصص بزرگسال مراجعه کنید.
سخن پایانی
افکار منفی میتواند برای هر فردی آزاردهنده باشد و در طولانی مدت او را دچار فرسودگی روانی کند. رهایی از این افکار وابسته به شدت آن به راحتی امکان پذیر نمیباشد. گاهی افراد با دیدن فیلمهای انگیزشی تصمیم میگیرند که افکار منفی خود را کنار بگذارند و مثبت نگر باشند. اینکه آنها تصمیم به تغییر گرفتند بسیار خوب میباشد اما نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که گاهی ریشه این افکار به قدری عمیق است که فرد با یک تصمیم و به تنهایی نمیتواند آنها را کنار بگذارد. به همین دلیل نیاز است علت این افکار مشخص شود و راهکارهای مقابله با آن صورت بگیرد. در این راه باید از یک متخصص روانشناس کمک گرفته شود.