رهایی از زندان ذهن
قسمت اول رهایی از افکار آزار دهنده
وقتی که از خواب بیدار می شوید ذهن شما سفر خود را آغاز می کند.
مثل اینکه در اتومبیلی نشسته اید که ذهن شما راننده آن است.
برای بسیاری از ما پیش می آید که ذهنمان ما را به جاهایی ببرد که دوست نداریم آنجا باشیم.
افکار ما به طور ناخودآگاه طوری تنظیم شده است که ما را به سمت احساس ترس، باخت، بی ارزشی یا خشم سوق می دهند.
آن قدر در افکار خود غرق می شویم که به نظرمان می رسد آنها واقعیت دارند
و ما را به انجام کارهایی وا می دارند که اوضاع را وخیم تر می کند.
اما چگونه میتوان ذهنی آرام داشت و از افکار آزار دهنده رهایی جست؟
با ما همراه باشید.
مقدمه رهایی از افکار آزار دهنده
وظیفه اصلی ذهن ما تفکر است، اما بعضی از این افکار منطقی و بعضی دیگر بی منطق هستند.
بعضی افکار به حل مشکلات کمک میکنند و بعضی نیز با ایجاد ترس عملکرد ما را مختل میکنند،
اما بعضی از افکار با ذهن ما پیوند خاصی برقرار کرده اند.
ما افکاری داریم که خود به خود از ذهن ما میگذرند و قادر نیستیم مانع ورود آنها شویم.
مثال
مثلا بدون اینکه به خود زحمت دهید جای خالی را پر کنید:
توانا بود هرکه ……………………………….
یه توپ دارم قل قلیه سرخ و……………………………………..
به مثال دیگر در جمله ی زیر توجه کنید و سعی کنید به کلماتی که قرار است در جای خالی بیایند فکر نکنید:
یکی بود یکی نبود، غیر از………………………………………
منظور همین است.
این که کلمات بعد از این عبارات به صورت ناخودآگاه از ذهن میگذرند به افکار و احساسات شما گره خورده است.
شما هم مانند همین جملاتی که مطرح شد، در درون خودتان جملاتی مختص به خود دارید.
گاهی این جملات ناشی از تجربه های شخصیتان است و گاهی نیز اصلا منشأ مشخصی ندارند.
به جای جمله: توانا بود هر که دانا بود،
جمله درونی شما مثلا اینگونه است که: اگر قرار باشد فردا در میان جمع حرف بزنم، دستپاچه خواهم شد.
پس بهتر است در خانه بمانم.
شاید به این دلیل ذهنتان به شما این جمله را میگوید که قبلا برای شما اتفاق افتاده است که در جمعی صحبت کرده و دستپاچه شده اید.
چه بسا ماندن در خانه بعد از آن شرایط به شما احساس راحتی داده است.
نتیجه
بنابراین شما زنجیره کلمات “صحبت کردن در جمع، دستپاچه شدن
و ماندن در خانه ” را فرا گرفته اید و ذهنتان در کسری از ثانیه، این کلمات را برای شما آماده میکند.
حالا چه می شود اگر که آن صحبت کردن و گفتگو برای شما دارای اهمیت ویژه ای باشد
و برایتان مهم باشد اطلاعاتی که برای بدست آوردنش وقت صرف کرده اید را به دیگران انتقال دهید؟
آیا با اعتقاد به این فکر که دستپاچه خواهم شد، باید در خانه بمانم کاری پیش خواهد رفت؟
آیا این فکر شما را به سمت یک زندگی با نشاط و پر تحرک سوق میدهد؟
یا شما را از انجام کارهایی که برایتان مهم است باز خواهد داشت؟
بسیار مهم است که به چگونگی عملکرد ذهن خود واقف بوده و آگاه باشید
که چطور راه حل ها و دستور العمل هایی که فقط واکنش هایی غیر ارادی و خود کار هستند را ایجاد می کند.
اگر بخاطر اینکه افکارتان شما را از عواقب کارهایتان می ترساند،
از انجام کارهای مختلف دوری کنید،
عرصه زندگی بر شما هر روز تنگ تر خواهد شد.
اکنون با دانستن این موضوع که نمیتوانید ذهن خود را از ساختن زنجیره های کلیشه ای باز دارید
و از افکار آزار دهنده رهایی بیابید
و مدام شما را در معرض اندرزهای خود قرار میدهد: میتوانید با تمرین بر روی نپذیرفتن این افکار در برابر آنها مقاومت کنید و
نگذارید که عملکرد شما را تحت تأثیر قرار دهند.
این مطلب ادامه دارد…