نظریه پردازان تعاریف زیادی از شخصیت ارائه داده اند
و پژوهش های زیادی بر روی چیستی شخصیت، چگونگی شکل گیری شخصیت،
تیپ های شخصیتی، انواع شخصیت ها و تغییر پذیری یا عدم تغییرپذیری شخصیت انجام شده است.
طبیعتاً اختلاف نظرهای زیادی هم وجود دارد.
مطلب زیر آنچه نتایج موثق و مورد توافق اکثر پژوهشگران این حوزه است را شرح می دهد.
شخصیت چیست؟
آلپورت روانشناسی که روانشناس فردی نام گرفته و به بررسی صفات تک تک افراد می پردازد،
نه کلیات شخصیت انسان ها بهترین تعریف را از شخصیت ارائه داده است.
تعریف شخصیت:
سازمان پویا درون فرد متشکل از نظام های روانی-جسمانی منحصر به فرد
که رفتار و افکار مخصوص فرد را تعیین میکند.
این تعریف بسیار جامع و کامل است
و با دقت به همه ی کلمات آن جواب سوال هایی که در مورد شخصیت است را می یابیم.
شخصیت ثابت است یا تغییر می کند؟
وقتی آلپورت از اصطلاح پویا استفاده می کند یعنی اینکه شخصیت راکد نیست و قابل تغییر است.
همچنین اصطلاح روانی-جسمانی نشان دهنده این است که شخصیت هم جنبه های روان شناختی دارد هم جسمانی.
اصطلاح سازمان یعنی شخصیت یکپارچگی دارد
و مثل یک سازمان که با همه اعضا ارتباط دارد شخصیت نیز بر همه جنبه های وجودی انسان تاثیرگذار است.
فعل” تعیین می کند” یعنی شخصیت کاری انجام می دهد.
منحصر به فرد یعنی اینکه به تعداد افراد روی کره زمین شخصیت داریم
نه اینکه چند الگوی همگانی شخصیت داشته باشیم که بتوانیم افراد را در آن جای گذاری کنیم.
شخصیت افراد چگونه شکل میگیرد؟
1-خلق و خوی ژنتیکی یا به عبارتی ذاتی افراد.
هر نوزادی با خلق و خوی خاصی به دنیا می اید که در شکل گیری شخصیت او بی تاثیر نیست
مثلا نوزادان ارام، نوزادان سخت یا کند.
در واقع همیشه بین طرفداران مکاتب زیستی و روانشناختی (ژنتیک، محیط) اختلاف نظر وجود داشته
که هرکدام از انها تک بعدی به مسئله نگاه میکردند
و در شکل گیری شخصیت یا اکثر مسائل ذهنی و روانشناختی فقط یکی از دو مورد را دخیل می دانستند
یا ژنتیک و یا محیط (عوامل محیطی) در صورتی که تعامل این دو، شخصیت را شکل می دهد
و این نگاه تک بعدی اشتباه است (نه تنها در مورد این مسئله بلکه در اکثر موارد مربوط به انسان).
2-نحوه برخورد والدین با نوزاد یا به عبارتی پاسخ والدین به خلق و خوی ذاتی نوزاد.
همانطور که در مطلبی که راجع به طرحواره ها و سبک های دلبستگی عنوان کردیم
والدین یا مراقبین کودک به کودک یک پاسخی می دهند.
مثلا نوزادی را که بد قلق است و خیلی گریه می کند،
ممکن است والدین برای آرام کردنش خیلی به اوتوجه کنند
یا بر عکس ممکن است خسته شوند و او را رها کنند.
در حالت اول برداشت نوزاد این است که دنیا جای امنی است
و میتوان به آدم ها تکیه کرد یا این که من دوست داشتنی و با ارزش هستم
اما در حالت دوم باوری در نوزاد شکل میگیرد که دقیقا عکس باور ذکر شده است.
بنابراین رفتاری که والدین در پاسخ به رفتارهای نوزاد می کنند باورهایی را در او شکل می دهد
که بسیار بسیار زیاد بر شکل گیری شخصیت او اثرگذار هستند.
3-اتفاق های مهم زندگی:
فرقی نمیکند اتفاق خوب باشد یا حادثه ای بد وهولناک.
فرض کنید به دنیا امدن یک کودک دیگر(خواهر یا برادر) برای کودک یک اتفاق مهم به حساب می اید
و قطعا در شکل گیری شخصیت او اثر گذار است.
یا اتفاقات بد مثل از دست دادن عزیزان خصوصا والدین یا بیماری سخت برای کودک یا والدینش.
حتما نباید حادثه تلخ خیلی بزرگ و خاص باشد
می تواند مسخره شدن یا طرد شدن کودک توسط هم بازی یا هم کلاسی هایش باشد.
4-ترتیب تولد کودک:
بعضی از روانشناسان معتقدند ترتیب تولد هم در شکل گیری شخصیت افراد موثر است.
کودکی که فرزند اول است شرایط رشد و بزرگ شدنش با کودکی که فرزند دوم است متفاوت است.
فرزند اول فضای متفاوتی را تجربه می کند،
بعد از مدتی جایگاهش را با دیگری تقسیم می کند و احساسات خاصی را تجربه میکند
فرزند اخر همیشه الگویی برای زندگی اش دارد
اما ممکن است فرزند اول خودش را الگو بداند.
تک فرزندان بیشتر وقت خود را با بزرگسالان (پدر و مادر) میگذرانند و خواهر وبرادری ندارند که با انها بازی کنند
و در جایگاه برابر با همسالان قرار نگرفته اند
و فقط با پدر و مادر در ارتباط بوده اند، ممکن است حق به جانب یا لوس شوند
یا در ارتباط با افراد مشکلاتی را تجربه کنند.
حتی برعکس ممکن است چون بیشتر با بزرگسالان ارتباط داشته اند بسیار مسئول و توانا شوند.
البته همه ی موارد ذکر شده دارای استثنائاتی نیز هستند.
مثلا کودکی که تک فرزند است
اما پسرخاله و دختر خاله های هم سن خودش دارد
که در ارتباط با انها خیلی از مسائل
مثل رعایت کردن نوبت در بازی (بنابراین رعایت کردن حق برای دیگران در اینده)
برد و باخت در بازی (اماده شکست شدن در اینده)
و غیره را که در ارتباط با همسالان میتوان اموخت را یاد بگیرد.
5-فرهنگ و اجتماع:
نقش فرهنگ را نمیتوان نادیده گرفت و جز بدیهیات است بنابراین شرح ان لازم نیست.
6-مذهب:
گاهی اصول اخلاقی که در شکل گیری شخصیت افراد لازم است توسط مذهب اموخته می شود
و فرد چارچوبهای لازم را از طریق مذهب می اموزد
اما گاهی هم باعث ایجاد احساس گناه و ترس در فرد می شود.
بعبارتی چگونگی برخورد والدین و جامعه با مذهب و چگونگی انتقال آن به کودک
در شکل گیری شخصیت تاثیر بسیار زیادی دارد.
7-مسائل اقتصادی:
با توجه به بدیهی بودن از شرح آن می پرهیزیم.
8-سبک دلبستگی کودک:
به مطلب سبک دلبستگی از اینجا مراجعه کنید.
9-نظام حاکم بر جامعه:
شاید جالب به نظر برسد اما دولت ها بر شکل گیری شخصیت افراد تاثیر بسزایی دارند.
جامعه شناسان و انسان شناسان زیادی به تحقیق و پژوهش درباره ی این مسئله پرداخته اند
و معتقدند که این دولت است که شخصیت مردم سزمینش را شکل می دهد.
تصور کنید مردمی که حقوق شهروندی در موردشان رعایت می شود
با مردمی که به هیچ کدام از حقوق طبیعی خود در جامعه شان نمی رسند اعتماد به نفس یکسانی دارند؟
یا حتی رفتار یکسانی دارند؟
مردمی که آزادی بیان دارند با مردمی که از آن محروم هستند،
برداشت ها و باورهای متفاوتی درباره انسان، ارزش و کرامت انسانی دارند
و در نتیجه شخصیت های متفاوتی در انها شکل میگیرد.
10-اب و هوای کشور:
مردم مناطق گرمسیر، سردسیر، معتدل و خوش اب و هوا یا خشک شخصیت یکسانی ندارند
زیرا اب و هوا بر خلق و خو تاثیر میگذارد.
شخصیت ثابت است یا تغییر می کند؟
درطبقه بندی اختلالات روانی 10 اختلال شخصیت وجود دارد که به تغییر مقاوم هستند.
جز این اختلالات رواننشناسان به تغییر شخصیت اعتقاد بیشتری دارند تا ثبات آن.
اما اینکه تغییر چطور،تحت چه شرایطی و اصلا چرا حاصل میشود
یا اینکه روانشناسان و حتی خود افراد قادر به تغییر ساختار شخصیت هستند،
بحث بسیار مفصلی است که در مطلب بعدی به آن می پردازیم.