شکست عشقی
اکثر انسانها در زندگی طعم شکست عشقی را چشیده اند،
آنجا که جدایی تنها راه چاره بوده و فرد با کوله باری از غم شدید،
خاطراتی که لحظه ای اورا رها نمی کند و همینطور دلتنگی شدید مواجه می شود.
حتی در مواقعی فرد علائم جسمی را تجربه می کند در مواقعی هم احساساتی مثل ترس، نا امیدی و بی اعتمادی بر فرد غلبه می کنند
به طوری که زندگی کردن برای او دشوار می شود
اما چرا این اتفاق می افتد و راه حل چیست؟
در این مطلب اول به چرایی این مسئله و بعد به راه حل ها می پردازیم.
این رابطه سرانجام خوبی ندارد…
افراد معمولا وقتی رابطه را تمام می کنند که می دانند این رابطه سرانجام خوبی ندارد،
اگر ازدواج کنند ازدواج خوبی نیست و یا اگر ازدواج کرده اند جدایی تنها راه چاره است.
یا اینکه امکان ازدواج به دلایلی وجود ندارد و باید رابطه را تمام کرد.
اما چرا هیچ کدام این دلایل باعث غلبه بر دلتنگی نمیشود؟
حتی افرادی را می بینیم که شریک عاطفی شان آنها را رها کرده یا خیانت کرده اما باز هم دلتنگ او هستند.
یکی از دلایل عمده غالب بودن احساسات انسان است.
منطق علمی این قضیه این است که انسان بیشتر موجود هیجانی است
زیرا در ساختار مغزی افراد آمیگدال که مسئول پردازش هیجانات است بیشتر از نئوکورتکس که مسئول اعمال ارادی و منطقی است بیشتر فعالیت می کند.
اما نکته مثبتی که در این قضیه وجود دارد که بعدا در درمان از آن استفاده می کنیم این است که این دو هم زمان با هم کار نمی کنند.
دلیل دوم گذر زمان است.
روان شناسان اجتماعی معتقدند که گذر زمان باعث بوجود آمدن عشق می شود.
یعنی همین که افراد مدت زمان طولانی کنار هم قرار بگیرند برای علاقه مند شدنشان کافیست مگر اینکه در دایره دنیای مطلوب هم نباشند.
اما معمولا کنار هم قرار گرفتن و گذر زمان باعث به وجود آمدن علاقه و دلبستگی افراد به یکدیگرمی شود.
دلیل بعدی…
این است که فرد هنوز کاملا ناامید نشده چون فکر می کند که راه چاره ای وجود دارد.
دلیل دیگر…
به مکتب گشتالت در روانشناسی بر می گردد.
روانشناسان گشتالت معتقدند که هر مسئله ناتمامی ذهن انسان را به خود مشغول می کند،
طبیعتا یک عشق نا تمام و بی سرانجام هم شامل این قاعده می شود
و مثل قصه یا فیلمی که پایان آن باز است و آخرش مشخص نشده ذهن را درگیر می کند
و فرد چندین حالت را برای آن متصور می شود.
احتمالا برای شما هم پیش آمده که مطلبی را فراموش کرده باشید و تا وقتی آن را به یاد نیاوردید ذهن شما درگیر مانده.
یا وقتی شخصی میخواهد حرفی برای شما بزند اما می گوید بعدا می گویم، تا وقتی آن حرف را نشنوید ذهن شما درگیر است.
بنابراین ذهن ما درگیر ناتمام ها و تکمیل نشده ها خواهد ماند.
دلیل دیگر…
صفات شخصیتی و اختلالات روانی افراد است.
همچنین طرحواره های افراد (در مباحث قبلی طرحواره توضیح داده شده)
بنابراین به توضیح مختصری درباره طرحواره اکتفا میکنیم و برای اطلاعات بیشتر به مبحث طرحواره ها رجوع کنید.
طرحواره باور عمیقی است که افراد نسبت به خود، دنیا و دیگران دارد.
به عبارت ساده تر طرحواره ها عینکهای رنگی هستند که افراد دنیا را از پشت آنها و به رنگ آنها می بینند.
طرحواره ها در اثر سه عامل بوجود می آیند:
خلق و خویی که هر نوزاد موقع به دنیا آمدن دارد.
پاسخ والدین یا مراقبین به این خلق و خو و در واقع رفتار آنها با کودک و اتفاقات مهم زندگی.
طرحواره انواع مختلفی دارد.
مثلا طرحواره طرد، طرحواره نقص و شرم.
در طرحواره نقص و شرم فرد عمیقا باور دارد که انسان ناقصی است با انواع و اقسام کمبودها و ایرادات.
در حدی که از وجود خودش خجالت می کشد و شرمسار است.
اما طرحواره طرد، اگرشخصی این طرحواره را داشته باشد بیشتر از افراد دیگر از جدایی آسیب می بیند.
در واقع جدایی برای او معنای طرد شدن دارن و پذیرش آن بسیار بسیار سخت و فاجعه آمیز است.
به دلیل اینکه طرحواره طرد و رها شدگی او را فعال می کند و همه آنچه را که در مورد خودش دوست ندارد به او ثابت می کند.
بنابراین طرحواره ها تآثیر بسزایی در چگونگی احساس افراد در مورد جدایی و برخورد با آن دارند.
دلیل دیگر…
انواع اختلالات شخصیت است.
برای شرح کامل اختلالات شخصیت به مطالب مرتبط با اختلالات شخصیت رجوع فرمایید.
افرادی که اختلال شخصیت وابسته دارند وبه هیچ وجه نمی توانند تنهایی را تحمل کنند
و همیشه و به هر قیمتی باید شخصی در زندگی آنها حضور داشته باشد.
یا مثلا افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، شکست عشقی را به سختی می پذیرند
زیرا باور دارند که همه افراد باید عاشق آنها باشند و مگر می شود کسی او را نخواهد.
حتی مواردی را مشاهده می کنیم که دو نفر با هم توافق کرده اند که جدا شوند
اما یکی از آنها بعد از جدایی با این شکایت مراجعه می کند که او مرا نخواست، چرا نباید بخواهد؟
وقتی طرف مقابل می گوید که ما توافق کردیم که جدا شویم، فرد مبتلا به خودشیفتگی می گوید من گفتم جدا شویم تو چرا قبول کردی؟
تو باید به دست و پای من می افتادی و به هر قیمتی بود رابطه را حفظ می کردی چون من ارزشش را دارم وحرفهایی از این قبیل.
البته دلایل شرح داده شده (طرحواره ها و اختلالات شخصیت)در مورد شکست عشقی هایی که در آنه پذیرش وجود ندارد،
زمان طولانی فرد درگیر آن است یا به عبارتی بیمارگون میشود صدق میکند نه همه شکست های عشقی.
هر چند همه انسانها یک جور واکنش نشان نمی دهند و یا حتی با یک درجه شدت به شکست عشقی واکنش نشان نمیدهند،
اما معمولا یک یا بیشتر از یکی از دلایل عنوان شده باعث سخت شدن جدایی برای افراد می شود.
و اما راههای غلبه کردن بر شکست عشقی
نکته قابل توجه این است که غمگینی و دلتنگی بعد از جدایی را همه افراد تجربه می کنند و بسیار طبیعی است.
برای بهبود حال فرد آن به گذر زمان نیاز است.
سعدی به روزگاران مهری نشسته
بر دل بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران
نیاز به زمان
فردی که جدا شده نیز مثل افراد سوگوار مراحلی را طی می کنند که برای گذر آنها به زمان نیاز است.
مرحله اول شوکه شدن است، مراحل بعدی انکار، خشم، افسردگی و پذیرش است.
گاهی افراد از خودشان توقع دارند که به سرعت به حالت عادی برگردند و هیچ غم و دلتنگی را تجربه نکنند.
در واقع حال خود را نشانه ضعف می دانند و همین حال آنها را بدتر می کند.
مراجعه به روانشناس به افراد کمک میکند این مراحل را کمی سریعتر بگذرانند،
اما افراد باید این فکر را از خود دور کنند که
من باید هر چه سریعتر از وجود این احساسات خلاص شوم و به خودشان حق ناراحتی و بروز احساساتشان را بدهند،
چون کاملا طبیعی است که بعد از یک رابطه عاطفی دلتنگی و احساسات تلخ وجود داشته باشد و نشانه ضعف نیست.
درمان
راه حل بعدی در صورت وجود اختلال شخصیت و داشتن طرحواره، درمان است،
فرد می تواند با مراجعه به روانشناس اختلالش را که نه تنها عامل شکست عاطفی
بلکه بوجود آورنده مشکلات عدیده ای در زندگی شخصی و روابط بین فردی اوست را درمان کند.
اتمام یکباره
مورد بعدی اتمام یکباره رابطه و از بین بردن همه یادگاری هاست.
اگر به این نتیجه رسیدید که رابطه شما رابطه مضری است و باید تمام شود
این را بدانید که بهترین راه تمام کردن یکباره آن است نه اتمام تدریجی.
با شریک عاطفی خود صحبت کنید، دلایل اتمام رابطه را برای او توضیح دهید
و او را از تصمیم خود آگاه کنید و به او فرصت صحبت کردن بدهید.
حتما حضوری صحبت کنید و هرگز رابطه را با تماس یا پیام تمام نکنید.
مگر اینکه چنین امکانی وجود نداشته باشد.
اگر او بی خبر رفته
همچنین بیخیر تمام کردن رابطه و جواب ندادن نه تنها کار غیر اخلاقیست بلکه باعث سخت و طولانی شدن فرایند اتمام رابطه می شود.
هر آنچه از شریک عاطفی تان به جا مانده را از بین ببرید و چیزی باقی نگذارید.
اگر شریک عاطفی تان بدون صحبت کردن با شما و بدون هیچ دلیل منطقی رابطه را تمام کرده
و شما هیچ دسترسی به او ندارید که چرایی ماجرا را بفهمید و حرفهایتان را بزنید به دو نکته توجه داشته باشید.
دنبال چرایی ماجرا رفتن به شما هیچ کمکی نمی کند و شما را غمگین تر و باعث فرسودگی شما می شود.
چندین برابر سوالهایی که در ذهنتان وجود دارد می تواند جواب وجود داشته باشد.
همچنین اگر نمی توانید حرفهایتان را بزنید به صورت نامه ای بیانگر آنها را بنویسید.
نامه بیانگر یعنی به زبانی که همیشه حرفهایتان را می زنید بنویسید به زبان عامیانه و مادری نه به زبان کتابی یا شعر گونه.
تنها این مدل نوشتن است که باعث برون ریزی هیجانات می شود.
و در نهایت از شخصی سازی بپرهیزید و بدانید شما به تنهایی مقصر و مسئول تمام شدن رابطه نیستید.
تحلیل مشکلات
راه حل بعدی تحلیل مشکلاتی است که باعث جدایی شده.
تحلیل، فرشته ویرانگر عشق است.
وقتی رابطه تمام می شود بیشتر از نئوکورتکس سیستم لیمبیک و آمیگدال فعالیت میکنند
و طبیعتا خاطرات بیشتر به ذهن فرد خطور می کنند و برجسته می شوند تا دلایل تمام کردن رابطه.
در واقع فرد فراموش می کند که چرا رابطه را تمام کرده و چه چیزهایی باعث شده به اینجا برسند.
در این مواقع فرد باید بیشتر از خاطرات خوش به دلایل پایان دادن به رابطه فکر کند.
خوشبختانه آمیگدال و نئو کورتکس همزمان کار نمی کنند و هر کدام شروع به کار کردن کنند آن یکی از کار می افتد،
بنابراین هر چقدر منطقی تر فکر کنیم
و از قسمت منطقی ذهنمان بیشتر استفاده کنیم
بیشتر می توانیم به هیجانات و احساسهای آزار دهنده غلبه کنیم.
پس بجای فکر کردن به خاطرات و در مواقعی که خاطرات خوشایند به ذهن خطور می کند
باید تلخی های و دلایل اتمام رابطه را به ذهن آورد.
البته یک درمانگر شکست عشقی برای این منظور تکنیکهای خاصی دارد
ولی خود افراد هم می توانند تنها با فکر کردن به نکات منفی رابطه بر خاطرات خوشایندی که باعث دلتنگی می شوند غلبه کنند.
تکنیک مواجهه
اگر همه شهر یادآور اوست باید از تکنیک مواجهه استفاده کرد به این صورت که نباید از رفتن به مکان هایی که خاطرات او را زنده می کند اجتناب کنید،
بلکه باید اینقدر با آن مکان ها روبه رو شوید که برایتان عادی شود و دیگر آزارنده نباشد.
در نظر داشته باشید که یک فیلم غمگین نهایتا دو الی سه بار شما را غمگین می کند و باعث گریه کردن شما می شود.
تکنیک دورنما
راه حل دیگر تکنیک دورنما است به این صورت که شما دورنما یا آینده این رابطه را تصور کنید.
در یک مکان که میتوانید آرامش و تمرکز داشته باشید قرار بگیرید و با تمام جزئیات به 5 یا 10 سال آینده فکر کنید.
چه روزهایی در انتظار شماست؟
حال ان روزهایتان را تصور کنید؟
اتفاقاتی که را که احتمال وقوع شان را می دهید تصور کنید.
سعی کنید تصور کنید که همه این اتفاقات در حال افتادن است و آنها را کاملا واقعی فرض کنید و احساستان را
تک بعدی زندگی نکنید
راه حل دیگر این است که تک بعدی زندگی نکنید.
همه زندگی خود را به شریک عاطفی تان وابسته نکنید یا به عبارتی شریک عاطفی و رابطه عاطفی شما باید یک بخش از زندگی شما باشد نه همه آن.
در واقع افرادی که در زندگی بخشهای متفاوتی دارند کمتر آسیب پذیر هستند.
اگر تا بحال اینطور زندگی نکرده اید هیچ اشکالی ندارد از همین لحظه شروع کنید.
پرداختن به کار، خانواده، دوستان، علایق، تفریحات و سرگرمی های تان شما را از دام تک بعدی زندگی کردن نجات میدهد.
طبیعی است وقتی که فرد همه زندگی اش یک نفر بشود با از دست دادن آن یک نفر همه زندگی خود را از دست میدهد.
وقتی جز شریک عاطف تان با کس دیگری وقت نمی گذرانید وقتی به کارهای دیگر خیلی کمتر می پردازید
طبیعتا رفتن آن یک نفر از زندگیتان آسیب بسیار سخت تری به شما وارد می کند.