افرادی که بلاتکلیف هستند، بسیار بیشتر از آنچه که تصور می شود آسیب زننده هستند. معمولاً وقتی افراد با شخص بلاتکلیف در رابطه هستند خیلی تلاش می کنند، مدتها صبر می کنند به این امید که بالاخره طرف مقابلشان تکلیفش با خودش، او و رابطه مشخص شود. حتی گاهی فرد سکوت می کند و از بیان خواسته ها و نارضایتی هایش چشم پوشی میکند که مبادا طرف مقابل خود را تحت فشار بگذارد.
در بعضی از موارد هم فرد دنبال دلیل در خودش میگ ردد و خودش را مقصر بلاتکلیفی طرف مقابل می داند. گاهی هم با کلی سوأل بی جواب درگیر است.
این نوع برخوردها با مسئله کاملاً اشتباه است! چرا که هیچ نتیجه مثبتی نخواهد داشت. در اکثر موارد بلاتکلیفی و بی تصمیمی یک ویژگی فرد است که در اثر آسیبهای روان فرد به وجود آمده و به درمان نیاز دارد نه به مدارا کردن شما. اگر شخصی بی دلیل شما را بلاتکلیف می گذارد (البته با فرض اینکه شما را دوست دارد و به شما متعهد است)، حتماً باید به یک روان شناس مراجعه کند و مشکلش را حل کند.
بهترین پیشنهاد شما بیان این درخواست با قاطعیت هر چه تمام است. اما در برخی موارد بلاتکلیفی بهانه ای برای عدم تعهد است. در واقع تکنیکی است که این روزها بسیار هم مد شده.
من هنوز خودم را پیدا نکردم! من هنوز تکلیفم با خودم روشن نیست! نمیتونم کسی را پایبند خودم کنم! هنوز آمادگی ندارم و این جور حرف ها! این دیگر تشخیص شماست که با توجه به شناختی که از فرد مقابلتان دارید متوجه شوید که به روانشناس نیاز دارد یا اینکه بهانه ای برای عدم تعهد است و باید رابطه تمام شود.